امروزه انتخاب مسیر شغلی را میتوان اصلیترین دغدغه جوانان دانست. با تغییر شرایط اقتصادی کشور، دنبال کردن یک مسیر شغلی که آینده روشنی داشته باشد و هزینههای زندگی را به خوبی تامین کند بسیار ضروری به نظر میرسد.
اما همه چیز پول نیست!
یکی از بزرگترین اشتباهات افراد در سنین جوانی، انتخاب مسیر شغلی با اولویت درآمد است. اگرچه پول درحالحاضر اصلیترین دغدغه مردم است، اما این مسئله نباید به اشتباه باعث اولویت قرار گرفتن آن در انتخاب مسیر شغلی افراد شود.
کافیست مصاحبه افراد ثروتمند دنیا را بررسی کنید تا متوجه شوید هیچکدام با اولویت درآمد شغل خود را انتخاب نکردهاند؛ بلکه با انتخاب یک مسیر شغلی سازگار با تواناییها و علایقشان، توانستهاند ثروت را به سمت خود جذب کنند.
به عبارت دیگر، درآمد بالا نه دلیلی برای انتخاب یک مسیر شغلی، بلکه نتیجه آن است. در این بلاگ قصد دارم درباره ۷ مسئله سرنوشتساز در انتخاب مسیر شغلی بنویسم؛ البته نوشتههای من نه حاصل از تجربیات اندک خودم، بلکه براساس گفتههای ثروتمندترین انسانهای این کره خاکی است.
انسانها در مواجه با مسیرهای شغلیشان به دو دسته تقسیم میشوند: اول کسانی که همواره در راه حرکت به سمت اهداف خود هستند و مدام پیشرفت میکنند و دوم، کسانی که خیلی زود اهدافشان را فراموش میکنند و قید آنها را میزنند.
برای اینکه خودمان را در دسته اول قرار دهیم، باید به فکر انتخاب حرفهای مسیر شغلی باشیم؛ یعنی به جای تفکر درباره جنبههای کلی یک شغل، چشمانداز و اولویتهای کاریمان را تعیین کنیم. بدین ترتیب، یک راهنمای قدم به قدم برای دستیابی به اهدافمان خواهیم داشت.
در ادامه به بیان ۷ مسئله سرنوشتساز در انتخاب مسیر شغلی خواهیم پرداخت.
تا ۱۰ ۲۰ سال پیش تنها یک تصور برای موفقیت شغلی وجود داشت: مدت زمان زیادی داخل یک شرکت کار کنید و رفتهرفته ترفیع بگیرید تا در نهایت به موفقیت برسید. چنین تصوری در دنیای امروز منسوخ شده است؛ پس اگر به آن اعتقاد دارید، هرچه زودتر فراموشش کنید!
امروزه، کارفرمایان نیستند که مسیر شغلی کارمندان و موفقیت آنها را تعیین میکنند، بلکه خود کارمندان آینده شغلیشان را انتخاب میکنند.
در دنیایی که روزبهروز پیشرفت میکند، برای موفقیت باید بیش از گذشته فعال بود. اینجا دقیقا جایی است که اهمیت انتخاب مسیر شغلی مشخص میشود. هزاران مسیر شغلی پیش روی هر انسانی وجود دارد که نمیتوان احتمال موفقیت در هیچکدام را تخمین زد؛ پس بهتر است به جای توجه به صحبتها و نظرات دیگران، اولویتهای خود را مشخص کنید و اینگونه مسیر شغلی آیندهتان را انتخاب نمایید.
“اولویتهای زندگیتان را به سلیقه خودتان انتخاب کنید، پیش از اینکه دیگران به سلیقه خودشان اینکار را برای شما انجام دهند.”
میدانم که این جمله خیلی کلیشهای است؛ اما حقیقت را باید گفت، هرچند تکراری و کلیشهای باشد. هرچه زودتر متوجه شوید از زندگی چه میخواهید، زودتر مسیر شغلی مناسب خود را خواهید یافت. اگر به یک شغل علاقه داشته باشید، بعید است به سرعت از انجام وظایف خود خسته شوید؛ علت این خستگیناپذیر بودن نیز ساده است: حس خوبی که از انجام شغلتان دارید بر حس خستگیتان غلبه میکند.
انتخاب شغلی که واقعا از انجام آن لذت میبرید، شما را به فردی خستگی ناپذیر تبدیل خواهد کرد و پیشرفتتان را تضمین میکند. امروزه پول همچون ابری، جلوی درخشش خورشید علاقه و استعداد جوانان را پوشانده و باعث شده عمده مردم جامعه هیچگاه به طور دقیق متوجه نشوند از زندگی خود چه میخواهند و به چه شغلی علاقه دارند.
بیشتر انسانها در اواخر زندگیشان علایق واقعی خود را کشف میکنند. یکی از بهترین راهکارها برای درک موفقیت در انتخاب مسیر شغلی، بررسی دیدگاهتان نسبت به زندگی و کار دقیقا زمانی است که صبح از خواب بلند میشوید.
آیا علاقه به یک مسیر شغلی بدون داشتن استعداد و شخصیت متناسب، موفقیت ما را تضمین میکند؟
احتمالا خیر. اجازه دهید ابتدا یک موضوع را مشخص کنم. شما به یک شغل علاقه ندارید، بلکه ویژگیهای شخصیتی دارید که مشاغل خاصی را برای شما جذاب و مناسب میکنند. هیچ انسانی از بدو تولد پلیس یا آتشنشان به دنیا نمیآید، اما اگر شخصیت او با کمک کردن و انجام کارهای هیجان انگیز سازگار باشد، احتمالا به سمت چنین شغلهایی گرایش پیدا میکند. با این اوصاف، احتمالا میپرسید که شخصیت شما چیست؟
غرق شدن در زندگی روزمره و عدم تفکر در مورد مسائلی نظیر شخصیت و اهداف، باعث شده بسیاری از ما فراموش کنیم که چه علایقی داریم و برای چه کاری آفریده شدهایم. این مشکل تنها برای شما نیست، اغلب انسانهای این کره خاکی نمیدانند از دنیا چه میخواهند و حتی با ابعاد مختلف شخصیت خود نیز آشنایی ندارد.
خوشبختانه برای حل این مشکل راهکارهای متنوعی وجود دارد که یکی از بهترین آنها تستهای شخصیت شناسی است. امروزه تستهای متنوعی نظیر دیسک، ریون، مایرز بریگز و غیره برای شناخت شخصیت انسانها طراحی شدهاند که هرکدام با پرسیدن سوالاتی سعی بر نفوذ به باورهای شما و تشخیص شخصیت واقعیتان دارند. از آنجایی که معرفی همه این تستها در این بلاگ نمیگنجد، سعی میکنم در ادامه یکی از قدرتمندترین آنها، یعنی تست دیسک را به شما معرفی کنم. شناخت الباقی تستها و شرکت در آنها را نیز به خودتان محول میکنم.
تست دیسک یکی از پرطرفدارترین و البته قدرتمندترین آزمونهای روانشناسی برای تشخیص شخصیت است که تاکنون میلیونها انسان از آن استفاده کردهاند. این آزمون در سال ۱۹۲۰ توسط ویلیام مالتون مارستون طراحی شد تا بتواند به انسانها در یافتن شخصیتشان کمک کند.
این آزمون با پرسیدن تعدادی سوال شخصیت شما را تشخیص میدهد و در چهار دسته تاثیرگذار، سلطهگر، باثبات و وظیفه شناس قرار میدهد، هر کدام از این شخصیتها ویژگیهای خاص خود را دارند و احتمال موفقیت آنها در بعضی مشاغل بیشتر است. در ادامه ویژگیهای هر شخصیت و مشاغل مناسب آن را معرفی خواهم کرد.
سلطهگران افرادی مصمم و با اراده هستند و از اعتماد به نفس (گاهی اعتماد به سقف) بالایی برخوردارند. چنین شخصیتهایی کمتر به دیگران اجازه صحبت میدهند و دوست دارند خودشان برای بقیه سخنرانی کنند. سلطهگران از بقیه توقع احترام دارند و میخواهند رهبر گروه باشند.
اگر شخصیت شما در آزمون دیسک سلطهگر بود، بهتر است به دنبال مشاغلی با چالشهای فراوان باشید که قدرت و اعتبار بالایی برایتان فراهم میکنند.
افراد تاثیرگذار را میتوان از صد فرسخی شناسایی کرد، کافیست به اطرافیان آنها نگاهی بیاندازید، رفتارهایشان را بررسی کنید و کمی با آنها صحبت کنید. این تیپ شخصیتی از افرادی با سیاست تشکیل شده که میتوانند با سخنانشان به خوبی دیگران را تحت تاثیر قرار دهند و با خود همراه کنند.
چنانچه فرد تاثیرگذاری هستید و قصد انتخاب مسیر شغلی خود را دارید، بهتر است به دنبال شغلی باشید که ارزهای شما را برجسته کند و از تواناییهای شما به طرز محسوسی قدردانی شود.
انسانهای باثبات کمتر به دنبال تغییر هستند، آنها صبورانه سوال میپرسند، مشورت میکنند و بسیار محافظهکاراند. به سختی میتوانید یک شخصیت باثبات را قانع کنید که تغییر بزرگی در زندگی خود ایجاد کند. چنین افرادی در انتخاب مسیر شغلی باید به دنبال مشاغل باثبات و امن باشند و از مشاغل چالش برانگیز (تا حد امکان) دوری کنند.
توصیه میکنم در حضور یک شخصیت وظیفهشناس با قانون شوخی نکنید. چنین افرادی به شدت ساختاریافته عمل میکنند و فعالیتهای خود را بر اساس قانون و در پرتو ساختارهای از پیش تعیین شده انجام میدهند. تیپ وظیفهشناس از افرادی دقیق و قابل اعتماد تشکیل شده که میتوان از آنها در طیف وسیعی از مشاغل استفاده کرد.
اگر وظیفهشناس هستید، توصیه میکنم با انتخاب مسیر شغلی ساختارشکنانه و پرچالش، با روح و روان خود بازی نکنید! این تیپ شخصیتی باید در مشاغلی با انتظارات روشن استخدام و به خودمختار بودن وی احترام گذاشته شود.
اینکه رفتار یک شخص به صورت کامل در یکی از چهار تیپ بالا بگنجد بسیار نادر است. عموم افراد دارای ویژگیهایی از هر چهارتیپ شخصیتی یا لااقل دوتای آنها هستند. همچنین محدودیتی در انتخاب شغل برای شما وجود ندارد؛ فقط باید بررسی کنید که کدام شغل با ویژگیهای شخصیتی شما سازگاری دارد؛ حتی در صورت نیاز میتوانید خودتان این سازگاری را ایجاد کنید.
موفقیت در یک مسیر شغلی به معنای صرف زمان و انرژی زیادی برای توسعه فردی در آن است. مهمترین چیزی که در توسعه فردی باید مدنظر قرار دهید، یادگرفتن مهارتهایی است که در نهایت به پیشرفت شما شغلتان ختم میشوند. بنابراین، پس از تعیین اولویتها و انتخاب مسیر شغلی، باید به دنبال آموزشهایی کوتاه مدت و مداوم برای پیشرفت زمینه کاری خود باشید.
فراموش نکنید که آموختن پایانی ندارد، بعضی انسانها برای دانستههای خود حدی قائل میشوند و پس از آن، خود را در نهایت کمال تصور میکنند؛ طوری که گویی نیاز به هیچ آموزش جدیدی ندارند. فراموش نکنید که علم در هر زمینهای بیپایان است و بزرگترین تفاوت انسانهای موفق با مردم معمولی، طمع آنها برای یادگیری بیشتر است.
“ز گهواره تا گور دانش بجوی”
با اینکه در قرن ۲۱ زندگی میکنیم، اما باورهای کلیشهای اشتباه دست از سر ما برنمیدارند، باورهای محدودکنندهای که برخی از آنها به هنجارهای جامعه تبدیل شدهاند؛ برای مثال تصور میکنیم برخی از مشاغل تنها برای مردان مناسب هستند یا اینکه انسانهایی با معلولیتهای جسمی بهتر است هیچگاه وارد حوزههای تخصصی نشوند.
از شما میخواهم این باورهای غلط را دور بریزید، مهمترین موضوع در انتخاب مسیر شغلی مناسب، علایق حقیقی شما (نه صرفا آنچه اطرافیان میگویند) و در مرحله بعد پشتکار و آموزش مداوم است. مهم نیست چقدر از شخصیت آرمانی مدنظرتان برای موفقیت در مسیر دور هستید، اگرچه شاید زمانبر باشد، اما تلاش و پشتکار بالاخره شما را به جایی که دوست دارید خواهد رساند.
هیچگاه اجازه ندهید ایدهها و اهداف کوچکی که در ابتدای مسیر در سر دارید شما را دلسرد کنند، هرکس بالاخره باید از جایی شروع کند. برای آغاز کار ابتدا باید به یک سوال مهم پاسخ دهید: با گذر از همه کلیشههای بیمعنی، چه چیزی حقیقتا شما را از رسیدن به اهدافتان باز میدارد. مهم نیست این عامل بازدارنده یک انسان، باوری غلط یا هر چیز دیگری باشد؛ مهم این است که بدانید در نهایت برای جلوگیری شما از پیشرفت اقدام خواهد کرد؛ مگر اینکه ترسهایتان را کنار بگذارید و با اعتقاد قلبی به تواناییهای خود، به دیگران نشان دهید چه پتانسیل بالایی برای موفقیت دارید.
“انسانهای بزرگ زاده نمیشوند، ساخته میشوند”
یکی از اشتباهات رایج افراد جاه طلب یا کمالگرا در انتخاب مسیر شغلی، توقع حضور در شرکتهای بزرگ و معتبر در همان ابتدای کار است. اگرچه داشتن هدفهای والا برای موفقیت ضروری است، اما عاقلانه آن است که درباره موقعیتهای شغلی ابتدای مسیر زیاد سختگیر نباشید.
بسیاری از ثروتمندترین افراد دنیا نیز مسیر شغلی خود را مانند شما آغاز کردهاند؛ بدون داشتن یک دفتر بزرگ یا دستیاران شخصی. برای مثال، جف بزوس بنیانگذار فروشگاه اینترنتی آمازون و یکی از ثروتمندترین افراد جهان، ابتدا در رستورانهای مکدونالد کار میکرد. همچنین، سرمایهگذار بزرگ جف سوروس، مسیر شغلی خود را با فعالیت در یک فروشگاه سوغاتی آغاز کرد.
نباید در آغاز مسیر به دنبال ثبت شرکتهای بزرگ در رزومه شغلی خود باشید؛ به جای آن، روی کسب تجربه تمرکز کنید. تجربه موفق مهمترین چیزی است که کارفرمایان برای استخدام شما مدنظر قرار خواهند داد.
تحقیقات سال ۲۰۱۷ بر روی ۱۰۰ نفر از ثروتمندترین افراد دنیا نشان داد ۱۹ درصد از آنها مسیر شغلیشان را از فروشندگی آغاز کردهاند. البته این موضوع خیلی هم دور از ذهن نیست. انسانهای باهوش ترجیح میدهند پس از انتخاب مسیر شغلی، فرآیند کسب تجربه و آزمونوخطای خود را به عنوان کارمندی در یک کسب و کار دیگر دنبال کنند، به جای آنکه کسب و کار خودشان را در معرض ریسک اشتباه و نابودی قرار دهند.
جایی خواندم: میزان موفقیت انسانها به سرعت سازگاری آنها با شرایط جدید بستگی دارد. همه میدانیم که زندگی قابل پیشبینی نیست و اتفاقات غیرمنتظره زیادی در انتظارمان قرار دارند. اگر قرار باشد پس از انتخاب مسیر شغلی خود با هر اتفاقی به دنبال تغییر آن باشیم و یا به کل ناامید شویم، باید قید موفقیت را بزنیم.
هیچگاه نخواهیم توانست زندگی را پیشبینی کنیم، پس بهتر است مهارت انعطافپذیری و سازگاری خود را تقویت کنیم تا به سرعت خودمان را با شرایط جدید وفق داده و از آن برای دستیابی به اهداف خود استفاده کنیم.
بهترین مثال سازگاری، استیو جابز (بنیانگذار اپل) است. فکرش را بکنید، او در سال ۱۹۸۵ از شرکتی که خودش ساخته بود اخراج شد؛ تصور میکنید آقای جابزر درباره این اتفاق چه نظری داشته باشد؟ وی یکبار در مصاحبهای گفت که این اخراج «بهترین چیزی بود که میتوانست اتفاق بیافتند». همچنین استیو جابز در سخنرانی سال ۲۰۰۵ دانشگاه استنفورد گفت: «گاهی زندگی با یک آجر بر سر شما میکوبد، اما نباید ایمان خود را از دست بدهید. من معتقدم تنها چیزی که مرا به ادامه مسیر وا میدارد، علاقه من به کاری است که انجام میدهم. شما نیز باید چیزی که به آن علاقه دارید را پیدا کنید.»
تا اینجا با ۷ مسئله سرنوشتساز در انتخاب مسیر شغلی آشنا شدید؛ حال نوبت معرفی یک راهکار عملی است: فرصتی تکرارنشدنی برای آموزش و استخدام در شغلی که واقعا به آن علاقهمند هستید.
همراه اول با هدف تربیت، توسعه و توانمندسازی نیروی انسانی در اکوسیستم دیجیتال در راستای تکمیل پرسنل خود دوره کارآموزی آکادمی همراه را برگزار کرده و فرصت استخدام در بزرگترین اپراتور تلفن همراه کشور را در اختیار علاقهمندان قرار میدهد. اگر قصد دارید انتخاب مسیر شغلی خود را با گذراندن آموزشهای عملی به سرانجام برسانید، کارآموزی همراه اول فرصتی استثنایی برای شماست.
در این دوره کارآموزی بیش از ۱۰۰ موقعیت شغلی مختلف پیش رویتان قرار دارد که میتوانید با توجه به علایق خود در آنها شرکت و مهارتهای کافی را به صورت تجربی کسب کنید. پس از دوره، ضمن دریافت مدرک معتبر کارآموزی از آکادمی همراه، کارآموزان نمونه این امکان را خواهند داشت تا در شرکت همراه اول یا زیرمجموعههای آن استخدام شوند خواهند شد.
در انتها خوشحال میشویم این مطلب بلاگ را برای دوستان علاقهمند خود ارسال کنید و آنها را از فرصت استثنایی کارآموزی در همراه اول مطلع کنید.
آکادمی همراه اول با هدف تربیت، توسعه و توانمندسازی نیروی انسانی در اکوسیستم دیجیتال در تابستان ۹۹ آغاز به کار کرده است. آکادمی به پشتوانهی تجربهی آموزش و توسعهی نیروی انسانی همراهاول میکوشد نیازهای آموزشی عمومی، تخصصی و شکاف میان تحصیلات آکادمیک و فضای کار را پوشش دهد.