جستجو
تفکر سیستمی چیست؟ چرا از تفکر سیستمی استفاده می‌کنیم؟ 
تعداد بازدید: ۲۱۱

  1. خانه
  2. /
  3. مقالات
  4. /
  5. مهارت‌ های نرم کسب‌…
  6. /
  7. تفکر سیستمی چیست؟ چرا…

تفکر سیستمی چیست؟ چرا از تفکر سیستمی استفاده می‌کنیم؟ 

تفکر سیستمی یک رویکرد جامع برای تجزیه و تحلیل است که بر نحوه ارتباط اجزای تشکیل دهنده یک سیستم و نحوه عملکرد سیستم‌ها و مدیریت پروژه در طول زمان و در چارچوب سیستم‌های بزرگتر تمرکز دارد.

در واقع برخلاف اشکال سنتی تجزیه و تحلیل که بر روی بخش‌های منفرد یک سیستم به صورت مجزا تمرکز می‌کردند، تفکر سیستمی بر کل سیستم تأکید دارد و ارتباطات و تعاملات بین اجزای کل سیستم را درنظر می‌گیرد و بررسی می کند که این ارتباطات منجر به چه نتایجی خواهد شد؟ به زبان ساده عقیده تفکر سیستمی این است که درک ارتباطات سیستمی برای حل مسائل پیچیده مهم است.

در ادامه مقاله مفهوم تفکر سیستمی را با توجه به جزئیات بررسی می‌کنیم و با مثال‌هایی آن را برای شما جا می‌اندازیم، با ما همراه باشید.

تفکر طراحی
 فرزانه افتخاری
 ۶ ساعت و ۴ دقیقه  ۲۷۱ نفر★★★★☆ (۴.۱)

۸۰۰,۰۰۰ تومان

تفکر سیستمی چیست؟

تفکر سیستمی (Systems thinking) یک مفهوم گسترده است که از نظر معنایی از فردی به فرد دیگر متفاوت خواهد بود. این تفکر فقط مجموعه‌ای از ابزارها مانند نمودارها یا شبیه سازها نیست. بلکه در مورد درک جهان به روشی مرتبط‌تر و کلی‌تر است. این رویکرد به ما کمک می‌کند تا ببینیم چگونه ساختارهای اطراف ما تجارب ما را شکل می‌دهند و نیروهای نادیده و پیامد اعمالمان را تصدیق می‌کنند.

تفکر سیستمی چیست؟

تفکر سیستمی مانند راهی برای درک کامل مسائل قبل از تلاش برای حل آن‌ها عمل می‌کند و ما را تشویق می‌کند تا سوالات عمیق‌تری بپرسیم و شامل توجه به الگوها و ساختارهای زیربنایی است که ما را قادر می‌سازد راه حل‌های بهتر و طولانی مدت برای مسائل جاری پیدا کنیم.

بررسی تفکر سیستمی با یک مثال

شرکتی را تصور کنید که با جابجایی بالای کارمندان خود مواجه است. حالا استفاده از هر دو رویکرد تفکر سنتی و رویکرد تفکر سیستمی را برای پرداختن به این موضوع بررسی خواهیم کرد:

۱. رویکرد تفکر سنتی

در یک رویکرد تفکر سنتی، تمرکز اغلب بر روابط علت و معلولی یا مستقیم و خطی است. مثلا اگر یک شرکت متوجه نرخ بالای جابجایی کارکنان شود، واکنش فوری آن ممکن است بررسی آشکارترین دلایل بالقوه باشد. به عنوان مثال، مدیریت ممکن است به این نتیجه برسد که حقوق، موضوع اصلی جابجایی است و تصمیم به افزایش دستمزد کارکنان بگیرد، به این امید که این کار باعث کاهش خروج آن‌ها شود. 

این راه‌حل آنچه را که به عنوان علت مستقیم مشکل تلقی می‌شود، بدون در نظر گرفتن زمینه گسترده‌تر یا سایر عوامل مرتبط به هم، هدف قرار می‌دهد.

۲. رویکرد تفکر سیستمی

در رویکرد تفکر سیستمی با نگاه کردن به شرکت به عنوان یک سیستم پیچیده با بسیاری از بخش‌های مرتبط به هم راه‌حل مشکلات پیدا می‌شود. این رویکرد به جای نسبت دادن فوری دستمزد پایین به یک علت خروج کارکنان، عوامل مختلف را مورد تجزیه و تحلیل عمیق‌تر قرار می‌دهد، به عنوان مثال در نظر می‌گیرد که:

  • فرهنگ سازمانی: فرهنگ شرکت چگونه بر رضایت و مشارکت کارکنان تاثیر می‌گذارد؟ آیا حمایتی و فراگیر است یا رقابتی و منزوی کننده؟
  • فرصت‌های توسعه شغلی: آیا کارمندان به دلیل وجود فرصت‌های محدود برای رشد و پیشرفت، شرکت را ترک می‌کنند؟
  • شیوه‌های مدیریت: اقدامات و سبک‌های ارتباطی مدیریت چگونه بر روحیه و وفاداری کارکنان تاثیر می‌گذارد؟
  • تعادل کار و زندگی: آیا کارکنان به دلیل حجم کاری نامعقول یا عدم انعطاف پذیری احساس فرسودگی می‌کنند؟

یک متفکر سیستمی، با بررسی این عوامل به هم پیوسته می‌تواند کشف کند در حالی که حقوق یکی از عوامل مهم است، عناصر دیگری نیز مانند سبک مدیریتی، فقدان فرصت‌های پیشرفت یا فرهنگ کاری سمی نقش مهمی در جابجایی کارکنان دارند. 

توسعه محصول با اسکرام
 محمدرضا مرادی
 ۲۰ ساعت و ۴۳ دقیقه  ۱۶ نفر★★★★★ (۵.۰)

۱,۵۰۰,۰۰۰ تومان

این درک جامع امکان توسعه راه‌حل‌های هوشمندانه‌تری را فراهم می‌کند که به جنبه‌های متعدد مشکل به طور همزمان رسیدگی می‌کنند. به عنوان مثال، شرکت ممکن است تصمیم بگیرد که نه تنها افزایش حقوق را در دستور کار خود قرار دهد، بلکه برنامه‌های آموزشی برای مدیران با هدف ارتقای فرهنگ سازمانی را برگزار کند، مسیرهای شغلی روشن‌تری را برای کارکنان ایجاد کند و سیاست‌هایی را معرفی کند که تعادل بین کار و زندگی کارمندان افزایش یابد.

مقایسه تفکر سنتی و تفکر سیستمی

مقایسه تفکر سنتی و تفکر سیستمی

تفاوت اساسی بین تفکر سنتی و تفکر سیستمی در دامنه و عمق تحلیل نهفته است. تفکر سنتی تمایل دارد بر علل فوری و قابل مشاهده تمرکز کند و اغلب به دنبال راه حل‌های سریع است. در حالی که این راه‌حل‌ها تسکین‌های موقتی هستند و قادر نیستند مشکلات اساسی را حل کنند. از سوی دیگر، تفکر سیستمی، دیدگاهی کل نگر را ترویج می‌کند و تشخیص می‌دهد که مشکلات پیچیده اغلب نتیجه تعامل بین اجزای مختلف سیستم هستند. این رویکرد به دنبال درک روابط پویا در سیستم است که منجر به راه‌حل‌های پایدارتر و موثرتر می‌شود.

چرا از تفکر سیستمی استفاده می‌کنیم؟

تفکر سیستمی چارچوبی جامع برای درک پیچیدگی، وابستگی‌های متقابل و پویایی درون سیستم‌ها ارائه می‌دهد و آن را به یک رویکرد ارزشمند در مقابله با مشکلات چند وجهی و پرورش راه‌حل‌های پایدار تبدیل می‌کند. حالا چرا تفکر سیستمی بسیار مفید است؟

چرا از تفکر سیستمی استفاده می‌کنیم؟

۱. دیدگاه کل نگر

تفکر سیستمی به تصویر بزرگتر و کلی از یک سیستم نگاه می‌کند. این دیدگاه کل‌نگر به درک چگونگی تعامل بخش‌های مختلف یک سیستم با یکدیگر کمک می‌کند و منجر به بینش‌هایی می‌شود که ممکن است توسط رویکردهای تقلیل‌گرایانه‌تر نادیده گرفته شوند. افراد و سازمان‌ها را قادر می‌سازد تا فراتر از علل و اثرات فوری، تاثیرات گسترده‌تر و پیامدهای ناخواسته بالقوه را ببینند.

۲. حل مشکل پیشرفته

تفکر سیستمی با شناخت به هم پیوستگی اجزای سیستم، به شناسایی علل ریشه‌ای مسائل پیچیده کمک می‌کند. این درک عمیق، راهبردهای حل مسئله موثرتری را امکان‌پذیر می‌کند که به جای علائم صرف، به مسائل اساسی می‌پردازد و توسعه راه‌حل‌هایی را تسهیل می‌کند که در دراز مدت جامع و پایدار باشند.

۳. سازگاری و انعطاف پذیری بهبود یافته

تفکر سیستمی انعطاف پذیری در تفکر و رویکردها، سازگاری و انعطاف پذیری را تقویت می‌کند. درک پویایی درون سیستم‌ها امکان پیش‌بینی بهتر تغییرات و چالش‌ها را فراهم می‌آورد و افراد و سازمان‌ها را قادر می‌سازد تا سریع‌تر و موثرتر با تغییرات سازگار شوند. این سازگاری در دنیای به سرعت در حال تغییر امروز، که در آن چالش‌های جدید می‌توانند به طور غیرمنتظره‌ای به وجود بیایند، بسیار مهم است.

۴. نوآوری و خلاقیت

تفکر سیستمی می‌تواند با کاوش در روابط و تعاملات درون سیستم‌ها، جرقه نوآوری و خلاقیت را نیز برانگیزد، راه‌های جدیدی را برای تفکر و توسعه راه‌حل باز کند و رویکردهای خارج از چارچوب و جدید را برای حل مشکلات تشویق کند. پس تفکر سیستمی می‌تواند به راه‌حل‌های نوآورانه‌ای منجر شود که ممکن است از طریق تفکر خطی سنتی کشف نشوند.

۵. تسهیل همکاری بین کارکنان

تفکر سیستمی بر اهمیت دیدگاه‌های مختلف در درک سیستم‌های پیچیده تاکید می‌کند؛ بنابراین رویکرد مشارکتی برای حل مسئله را نیز تقویت می‌کند، جایی که کارمندان و ذینفعان با پیشینه‌ها و تجربیات مختلف گرد هم می‌آیند تا بینش‌ها و بازخوردهای خود را به اشتراک بگذارند و راه‌حل‌های خود را ارائه دهند، نگاهی کل نگرانه بوجود آمده و همکاری صمیمانه‌تری بین افراد شکل می‌گیرد.

۶. پایداری و تمرکز بلند مدت

یکی از مزایای اصلی تفکر سیستمی، تاکید آن بر پایداری است. تفکر سیستمی با در نظر گرفتن اثرات بلندمدت تصمیمات و اقدامات، راه‌حل‌هایی را ارائه می‌دهد که نه تنها در کوتاه مدت موثر هستند، بلکه در طول زمان نیز پایدار خواهند ماند.

ابزارهای تفکر سیستمی

تفکر سیستمی به ما کمک می‌کند تا مشکلات پیچیده را با استفاده از رایانه و تصاویر مختلف مانند نمودارها و گراف‌ها درک کنیم. در ادامه برخی از ابزارهای کلیدی تفکر سیستمی را آورده‌ایم:

  • نمودار حلقه علّی (Causal Loop Diagram – CLD): این نمودار نشان می‌دهد که چگونه بخش‌های مختلف یک سیستم بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند.
  • نمودار رفتار در طول زمان (Behavior Over Time – BOT): این نمودار نشان می‌دهد که چگونه مسائل در طول زمان تغییر می‌کنند.
  • شبیه ساز مدیریت پرواز (Management Flight Simulator): این یک ابزار تعاملی است که نشان می‌دهد وقتی مدیران تصمیمات متفاوتی می‌گیرند چه اتفاقی می‌افتد.
  • مدل شبیه‌سازی (Simulation Model): یک برنامه کامپیوتری که می‌تواند نحوه تعامل بخش‌هایی از یک سیستم را در طول زمان تقلید کند.

چه زمانی باید از تفکر سیستمی استفاده کنیم؟

مشکلاتی که نیاز به مداخله تفکر سیستمی دارند، اغلب دارای ویژگی‌های زیر هستند:

  • موضوع مهم است.
  • مشکل مزمن است، نه یک رویداد که یک بار رخ دهد.
  • مشکل آشناست و سابقه‌ای شناخته شده دارد.
  • افراد قبلا برای حل این مشکل تلاش ناموفق داشته‌اند.

برای استفاده از تفکر سیستمی از کجا باید شروع کنیم؟

برای استفاده از تفکر سیستمی از کجا باید شروع کنیم؟

هنگامی که شروع به پرداختن به یک موضوع می‌کنید، از سرزنش کردن خود و افراد دیگر خودداری کنید، سرزنش کردن فقط باعث شروع بحث‌های بی فایده می‌شود. درعوض، روی مواردی تمرکز کنید که به نظر می‌رسد افراد از آن‌ها غافل می‌شوند و سعی کنید کنجکاوی گروه را در مورد مشکل مورد بحث برانگیزید. مثلا برای متمرکز کردن بحث بپرسید: «این مشکل چیست که ما نمی‌فهمیم؟»

علاوه بر این، برای دریافت داستان کامل، بر چارچوب کوه یخ (The Iceberg) تأکید کنید. یعنی از گروه بخواهید مشکل را از هر سه زاویه زیر توصیف کنند: 

  • رویدادها
  • الگوها
  • ساختار 

مهم است که دیدگاه‌های متفاوتی به دست آوریم تا مطمئن شویم که همه دیدگاه‌ها و نقطه نظرات را شنیده‌ایم. هنگام بررسی یک مشکل، افراد از بخش‌ها یا حوزه‌های عملکردی مختلف را درگیر کنید. ممکن است تعجب کنید که بدانید مدل های ذهنی آن‌ها چقدر با شما متفاوت است، اما حقیقت این است که هر کدام از آن‌ها بخش خاصی از مشکل را می‌بینند و اشراف به همه آن‌ها به شما برای حل مشکل کمک می‌کند.

نحوه استفاده از نمودارهای حلقه علّی

برای استفاده از نمودار حلقه علّی بهتر است با یک نمودار کوچک و ساده شروع کنید و در صورت نیاز جزئیات بیشتری به آن اضافه کنید. داستان را به بخش‌های مختلف تقسیم کنید و از عناصر کافی در نمودار خود استفاده کنید تا منظور خود را روشن کنید. گاهی اوقات، یک نمودار اولیه می‌تواند جرقه گفتگو را ایجاد کند و دیدگاه جدیدی را در مورد یک مشکل ارائه دهد. در موارد دیگر، ممکن است برای توضیح بهتر مشکلات به جزئیات بیشتری نیاز داشته باشید.

همه چیز لازم نیست گنجانده شود

برای اینکه همه عوامل ممکن را در نمودار خود بگنجانید، تحت فشار نباشید. عناصری را که تغییر چندانی نمی‌کنند، یا اصلاً تغییر نمی‌کنند، نادیده بگیرید. پیچیدگی بیش از حد نمودار شما با عوامل خارج از کنترل می‌تواند حواستان را از پیام اصلی منحرف کند. غالبا تاثیرگذارترین نمودارها آن‌هایی هستند که اتصالات قبلا نادیده گرفته شده را در یک سیستم یا سازمان آشکار می‌کنند.

دقت‌گرا باشید نه کمال‌گرا

در ایجاد نمودار کامل وسواس نداشته باشید. آنچه مهم است این است که آیا نمودار به طور دقیق موقعیت یا داستانی را که گروه شما در حال بحث است نشان می‌دهد. اگر درک جمعی شما از موقعیت را به تصویر می‌کشد، پس در خدمت هدف خود است. نمودارها ابزارهایی هستند برای تجسم و تفکر از طریق آنچه شما فکر می‌کنید در حال وقوع است. آن‌ها تا زمانی موثر هستند که دیدگاه گروه شما را منعکس کنند.

یک مثال از استفاده CLD

نمودار حلقه علّی (Causal Loop Diagram - CLD):

بیایید یک مثال ساده از نمودار حلقه علّی (CLD) را در نظر بگیریم که رابطه بین رضایت مشتری، کیفیت محصول و فروش را در یک کسب و کار بررسی می‌کند.

برای شروع متغیرهای کلیدی مانند رضایت مشتری، کیفیت محصول و فروش را شناسایی کنید.

حالا باید روابط بین متغیرها را شناسایی کنید:

  • کیفیت محصول و رضایت مشتری: کیفیت بالاتر محصول منجر به رضایت بیشتر مشتری می‌شود. این رابطه مثبت است، به این معنی که افزایش کیفیت محصول منجر به افزایش رضایت مشتری می‌شود.
  • رضایت مشتری و فروش: رضایت بیشتر مشتری منجر به افزایش فروش می شود. مشتریان راضی تمایل بیشتری به خریدهای مکرر دارند و محصول را به دیگران توصیه می‌کنند که باعث افزایش فروش می‌شود.
  • فروش و کیفیت محصول: در اینجا حلقه بسته می‌شود. افزایش فروش درآمد بیشتری را فراهم می‌کند که می‌تواند برای بهبود کیفیت محصول سرمایه گذاری شود. همچنین ممکن است به این معنی باشد که با فروش بالاتر، تاکید بیشتری بر حفظ یا بهبود کیفیت برای حفظ رشد وجود دارد.
  • نمودار را رسم کنید: یک نمودار دایره‌ای بکشید که این متغیرها را با فلش‌هایی به هم متصل کرده تا جهت تأثیر را نشان دهد. هر فلش با علامت “+” مشخص می‌شود تا یک رابطه مثبت را نشان دهد. این نمودار یک حلقه تقویت کننده را تشکیل می‌دهد که نشان می‌دهد بهبود در یک منطقه می‌تواند منجر به بازخورد مثبت و بهبودهای بیشتر در سراسر سیستم شود.

نحوه استفاده از نمودار رفتار در طول زمان

در تفکر سیستمی، نمودار رفتار در طول زمان (BOT) ابزار قدرتمندی برای تجسم چگونگی تغییر متغیرها یا جنبه‌های یک سیستم در طول یک دوره مشخص است. در ادامه مهم‌ترین نکاتی که باید برای استفاده از نمودار رفتار در طول زمان در نظر بگیرید را آورده‌ایم: 

متغیرهای کلیدی را شناسایی کنید

با شناسایی متغیرها یا عوامل کلیدی که می‌خواهید ردیابی کنید، شروع کنید. این‌ها می‌تواند هر چیزی مرتبط با سیستمی باشد که در حال تجزیه و تحلیل آن هستید، مانند نرخ فروش، سطح رضایت کارکنان، سطوح آلودگی هوا یا شکایات مشتریان.

بازه زمانی را تعریف کنید

در مورد چارچوب زمانی تحلیل خود تصمیم بگیرید. بسته به زمینه مطالعه شما و پویایی سیستمی که در حال بررسی آن هستید، ممکن است از روز تا سال متغیر باشد. بازه زمانی باید به اندازه کافی طولانی باشد تا روندها و الگوهای مهم را به تصویر بکشد.

جمع‌آوری داده‌ها

داده‌ها را در مورد متغیرهای انتخابی خود در بازه زمانی مشخص جمع آوری کنید. مثلا نرخ فروش یک ماهه گذشته تیم فروش شماره ۱. این داده‌ها اساس نمودار شما را تشکیل می‌دهند، بنابراین مهم است که تا حد امکان دقیق و جامع است.

نمودار را رسم کنید

در نمودار، محور افقی (محور x) زمان را نشان می‌دهد و محور عمودی (محور y) متغیری را که شما دنبال می‌کنید، نشان می‌دهد. نقاط داده را با توجه به دوره زمانی و مقدار متغیر روی نمودار رسم کنید. این نقاط را به هم متصل کنید تا خطی تشکیل دهید که نشان می‌دهد متغیر در طول زمان چگونه تغییر کرده است.

هیچ دوره‌ای یافت نشد. آیدی دوره: ۳۲۹۶

روندها و الگوها را تجزیه و تحلیل کنید

هنگامی که نمودار رسم شد، آن را برای شناسایی هر گونه روند، الگو یا ناهنجاری تجزیه و تحلیل کنید. به دنبال دوره‌های رشد، افول یا ثبات باشید. این تجزیه و تحلیل می‌تواند به شما کمک کند تا درک کنید که متغیر در طول زمان چگونه رفتار می‌کند و چگونه ممکن است تحت تاثیر عوامل دیگر در سیستم قرار گیرد.

تصمیم‌گیری کنید

نتایج به‌دست‌آمده از نمودار BOT می‌تواند به تصمیم‌گیری و استراتژی شما کمک کند.

نتایج به‌دست‌آمده از نمودار BOT می‌تواند به تصمیم‌گیری و استراتژی شما کمک کند. به عنوان مثال، اگر نمودار یک الگوی چرخه‌ای از شکایات مشتریان را نشان می‌دهد، علت این اوج‌ها را بررسی کنید و اقداماتی را برای رسیدگی به مشکلات اساسی انجام دهید. به طور مشابه، اگر کاهش مداوم یک متغیر مثبت وجود داشته باشد، ممکن است نشان دهنده نیاز به مداخله برای معکوس کردن روند باشد.

ارتباط دادن یافته‌ها

نمودارهای BOT نه تنها ابزارهای تحلیلی بلکه ابزارهای ارتباطی قدرتمندی هستند. آن‌ها می‌توانند به شما کمک کنند تا روابط پیچیده زمانی را در قالبی ساده و بصری منتقل کنید و به اشتراک گذاشتن نتایج با سهامداران و تقویت درک مشترک از پویایی سیستم را آسان‌تر می‌کند.

استفاده از شبیه ساز مدیریت پرواز (Management Flight Simulator)

تصور کنید یک شرکت خرده فروشی به دنبال ارتقای استراتژی مدیریت موجودی خود برای کاهش هزینه‌ها و بهبود رضایت مشتری است. این شرکت تصمیم می‌گیرد از یک شبیه ساز مدیریت پرواز (MFS) برای کشف استراتژی‌های مختلف و درک اثرات سیستمی تصمیمات استفاده کند. در ادامه نحوه استفاده از MFS برای این بیزینس را شرح می‌دهیم:

۱. هدف، واقع گرایانه

هدف اصلی یافتن تعادل بهینه بین به حداقل رساندن هزینه‌های موجودی (شامل هزینه‌های نگهداری و هزینه‌های احتمالی فساد) و به حداکثر رساندن رضایت مشتری از طریق در دسترس بودن محصول است.

۲. تنظیم سناریو در MFS

متغیرها را وارد کنید: سطوح موجودی، هزینه‌های سفارش، هزینه‌های نگهداری، پیش‌بینی تقاضا، زمان تحویل و معیارهای رضایت مشتری.

سناریوها: MFS سناریوهای مختلفی از جمله نوسانات تقاضای فصلی، تاخیرهای تامین کننده و تغییرات ناگهانی در ترجیحات مشتری را شبیه‌سازی می‌کند.

۳. مراحل استفاده از MFS

شبیه‌سازی پایه: ابتدا، این بیزینس یک شبیه‌سازی پایه را اجرا می‌کند تا بفهمد استراتژی موجودی فعلی آن‌ها در شرایط معمولی بازار چگونه عمل می‌کند.

۴. تست استراتژی

آنها تاثیر تغییر به یک سیستم جدید را شبیه سازی می‌کنند تا بسنجند با کاهش سطح موجودی و به حداقل رساندن هزینه‌های نگهداری تا چه حد می‌توان رضایت مشتریان را بالا نگه‌داشت؟ و برای هر شبیه‌سازی جدید، تاثیر آن را بر هزینه‌های موجودی، رضایت مشتری (اندازه‌گیری شده با در دسترس بودن محصول و زمان تحویل) و سودآوری کلی را اندازه‌گیری می‌کنند.

۵. نتیجه‌گیری

پس از اجرای این شبیه سازی ها، شرکت نتایج را تجزیه و تحلیل می‌کند تا مشخص کند کدام استراتژی‌ها منجر به بهترین تعادل بین هزینه‌های کم و رضایت بالای مشتری می‌شود.

تفکر طراحی چیست و چه تفاوتی با تفکر سیستمی دارد؟

تفکر طراحی چیست و چه تفاوتی با تفکر سیستمی دارد؟

تفکر طراحی یک رویکرد حل مسئله است که بر درک نیازهای کاربر و پرورش خلاقیت برای توسعه راه‌حل‌های نوآورانه تأکید دارد و شامل پنج مرحله کلیدی است: همدلی، تعریف، ایده‌پردازی، نمونه‌سازی اولیه و آزمایش.

تفکر طراحی و تفکر سیستمی هر دو رویکردهای حل مسئله هستند، اما بر جنبه‌های مختلف فرآیند حل مسئله تمرکز می‌کنند و در صورت استفاده با هم می‌توانند به خوبی یکدیگر را تکمیل کنند. در ادامه نحوه ارتباط و کمک آن‌ها به یکدیگر را آورده‌ایم:

ویژگی‌های کلیدی تفکر طراحی عبارتند از:

  1. کاربر محور: بر درک نیازها و تجربیات افرادی که از راه‌حل استفاده می‌کنند تأکید دارد.
  2. حل خلاقانه مسئله: بر ایجاد راه‌حل‌های نوآورانه از طریق فرآیند همدلی، تعریف، ایده پردازی، نمونه اولیه و آزمایش تمرکز می‌کند.
  3. تکراری: نمونه‌سازی و آزمایش سریع با کاربران را برای اصلاح راه‌حل‌ها بر اساس بازخورد تشویق می‌کند.

ویژگی‌های تفکر سیستمی عبارتند از:

  1. دیدگاه کل نگر: به سیستم گسترده‌تری که در آن یک مشکل وجود دارد نگاه می‌کند و شبکه پیچیده تعاملات و روابط درون آن سیستم را درک می‌کند.
  2. درک دینامیک: هدف آن درک چگونگی تأثیر بخش‌های مختلف یک سیستم بر یکدیگر در طول زمان است، از جمله حلقه‌های بازخورد و رفتارهای جدید.
  3. شناسایی نقاط اهرمی: به دنبال یافتن نقاطی در یک سیستم است که تغییرات کوچک می‌تواند تاثیرات بزرگی بر آن داشته باشد.

نحوه ارتباط تفکر سیستمی و تفکر طراحی

تفکر طراحی می‌تواند به عنوان ابزاری در چارچوب تفکر سیستمی دیده شود. چون در حالی که تفکر طراحی عمیقا در نیازهای کاربر فرو می‌رود و راه‌حل‌های خاص را تکرار می‌کند، تفکر سیستمی درک وسیع‌تری از زمینه و پیچیدگی‌های پیرامون مشکل را فراهم می‌کند.

استفاده از هر دو رویکرد با هم امکان داشتن یک استراتژی حل مسئله جامع‌تری را فراهم می‌کند. تفکر سیستمی به درک مفاهیم گسترده‌تر و ارتباطات متقابل یک چالش طراحی کمک می‌کند و تضمین می‌کند که راه‌حل‌ها نه تنها کاربر محور هستند، بلکه پایدار و همسو با پویایی سیستم هستند.

هیچ دوره‌ای یافت نشد. آیدی دوره: ۳۲۹۶

همچنین بینش‌های حاصل از تفکر سیستمی می‌تواند فرآیند تفکر طراحی را آگاهانه‌تر کند و اطمینان حاصل کند که راه‌حل‌ها کل سیستم را مورد توجه قرار می‌دهند. برای مثال، درک محدودیت‌ها و فرصت‌های سیستمی می‌تواند به طراحی‌های نوآورانه‌تر و مؤثرتر منجر شود.

یک دوره آموزشی مفید برای تفکر طراحی

اگر به آموزش شیوه‌های حل مسئله علاقه دارید یا در بخش منابع انسانی کار می‌کنید یا یک مدیر هستید و لاجرم باید مشکلات تیم خود را حل کرده و برای بهبود روندها برنامه‌ریزی کنید. پیشنهاد ما این است که دوره تفکر طراحی آکادمی همراه را درنظر بگیرید.

از آنجائیکه متدولوژی تفکر طراحی اخیرا به میزان قابل توجهی مورد توجه قرار گرفته و شرکت‌های بزرگی همچون گوگل، اینتل، آی‌بی‌ام و… از آن به عنوان یک شیوه مطمئن حل مسئله یاد کرده و در مراکز آموزشی خود تدریس می‌کنند. آکادمی همراه نیز یک دوره جامع و کامل برای تسلط بر تفکر طراحی تدارک دیده است. در این دوره آموزشی، شرکت‌کنندگان با متدولوژی تفکر طراحی و نحوه به‌کارگیری آن برای حل خلاقانه مسئله آشنا خواهند شد. اگر دوست دارید اطلاعات بیشتری درمورد این دوره بدانید به صفحه «دوره تفکر طراحی» بروید.

یک دیدگاه جدید

یادگیری نحوه اتخاذ یک تفکر سیستمی می‌تواند یک چالش باشد. گنجاندن بسیاری از کارمندان و مدیران در شروع مدیریت پروژه می تواند زمان بر و دست و پا گیر باشد. اما، با صرف زمان برای در نظر گرفتن سیستم هایی که با آن‌ها کار می‌کنیم، طراحی پروژه‌‌ها بسیار قوی‌تر خواهد بود و راه‌حل‌های ماندگار خواهد داشت. با یادگیری اینکه چگونه به طور مداوم از خود بپرسیم که چگونه به عنوان یک قطعه در کل سیستم‌های اطرافمان جا می‌گیریم، می‌توانیم به عنوان هم تیمی، همکار و مباشر محیط خود بهتر از قبل با هم کار کنیم.

منابع:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شماره همراه شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند

جدیدترین مطالب

موضوعات داغ

دوره‌های مرتبط

مقالات مرتبط