1. خانه
  2. مقالات
  3. توسعه فردی
  4. بهترین شیوه تصمیم‌گیری چیست؟ + ۳ نوع + ۴ مرحله…

بهترین شیوه تصمیم‌گیری چیست؟ + ۳ نوع + ۴ مرحله فرآیند تصمیم گیری

بهترین شیوه تصمیم‌گیری چیست؟ معرفی شیوه‌ها و راهکارها

هر روز با موقعیت‌هایی در زندگی مواجه می‌شویم که ما را مجبور به انتخاب از میان چندین گزینه می‌کنند. برخی از این انتخاب‌ها آسان هستند و برخی از آن‌ها دشوار؛ اما چطور بفهمیم بهترین شیوه تصمیم‌گیری چیست؟ تصمیمات آسان می‌تواند انتخاب لباسی باشد که برای موقعیت خاصی می‌خواهیم بپوشیم یا تصمیمات دیگری مثل چه بخوریم، چه فیلمی را ببینیم و چه برنامه‌های تلویزیونی را تماشا کنیم.

تصمیماتی که به نظر سخت‌تر هستند، تصمیماتی‌اند که نیاز به سطح عمیق‌تری از تفکر دارند. مواردی مانند محل تحصیل در دانشگاه، بهترین مسیر شغلی، زمان مناسب برای ازدواج یا تصمیمات حیاتی‌تر برای یک سازمان، نمونه‌هایی از این تصمیمات دشوار به شمار می‌روند زیرا می‌توانند زندگی‌مان را به‌کلی تغییر دهند. آن‌ها شخصیت ما را شکل داده و آینده ما را تعیین می‌کنند اما چگونه از میان گزینه‌های مختلفی که پیش‌رو داریم، بهترین سبک تصمیم‌گیری را انتخاب کنیم؟

تصمیم‌گیری چیست؟

تصمیم‌گیری فرآیند انتخاب بین احتمالات است. در واقع، تصمیم‌گیری جزو مراحلی از حل مسئله و انتخابی میان گزینه‌های موجود است. اکثر کارهایی که در طول روز انجام می‌دهیم، ناشی از برنامه ریزی ها و تصمیم‌هایی است که می‌گیریم. برای مثال، تنظیم کردن یک جلسه با مدیر عامل، سفر به خارج از شهر در هفته آینده، ازدواج در آذرماه سال بعد؛ این موارد کارهایی هستند که قبل از اجرای تک‌تک آن‌ها، عمل تصمیم‌گیری اتفاق افتاده است.بهترین شیوه تصمیم‌گیری چیست؟ + 3 نوع + 4 مرحله فرآیند تصمیم گیری

برخی از این تصمیمات آسان هستند و شما می‌توانید خیلی راحت به نتیجه برسید اما تصمیمات سخت می‌تواند روزها طول بکشد. چرا که هر چه تصمیم پیچیده‌تر باشد، عوامل بیشتری را قبل از تصمیم‌گیری باید در نظر بگیرید. البته با گذشت زمان، شما باید مهارت‌هایی را برای تصمیم‌گیری بهتر بر اساس تجربیات گذشته و دانش‌های جدید خود یاد بگیرید که به آن‌ها شیوه‌های تصمیم‌گیری می‌گویند. در ادامه بیشتر درباره این شیوه‌ها صحبت خواهیم کرد، اما بیایید قبل از آن، ابتدا با انواع تصمیم‌گیری آشنا شویم.

کوچینگ مغز
 ۹۶۹ نفر  ۲۰ساعت

۱,۰۰۰,۰۰۰ تومان
خرید دوره

انواع تصمیم‌گیری

ما ۳ نوع تصمیم‌گیری داریم که در طول روز ممکن است با هر یک از آن‌ها مواجه شده و انتخابی کنیم. این ۳ نوع تصمیم‌گیری عبارت‌اند از:

  • استراتژیک: تصمیماتی که بلندمدت و پیچیده هستند و نیاز به تدبیر زیادی دارند. چون ممکن است جهت زندگی یا آینده یک سازمان را تعیین کنند.
  • تاکتیکی: این تصمیمات کوتاه‌مدت بوده و برای رسیدن به اهداف بلندمدت (تصمیمات استراتژیک) گرفته شده و بر چگونگی و چرایی انجام کار تمرکز دارند.
  • عملیاتی: به تصمیمات روزانه و معمولی اشاره دارد که جهت رسیدن به اهداف دو نوع قبلی، اجرایی می‌شوند.

فرآیند تصمیم‌گیری چگونه است؟فرآیند تصمیم‌گیری چگونه است؟

حال سوال اینجاست که ۳ نوع تصمیم‌گیری معرفی شده در بالا، چطور صورت می‌گیرند؟ در واقع، فرآیند آن چگونه است؟ از نظر متخصصین فرآیند تصمیم‌گیری شامل ۴ مرحله است. به یاد داشته باشید که در نهایت هر تصمیمی که می‌گیریم، می‌تواند به شکل واکنشی عاطفی، یک پاسخ همراه با استدلال یا راهنمایی درونی باشد. این چهار مرحله در تصمیم‌گیری و سه روش اجرای تصمیمات در نمودار زیر نشان داده شده است.

مرحله ۱: جمع‌آوری داده‌ها

ما داده‌ها را به کمک حواس خود (دیدن، شنیدن، بوییدن، چشیدن و احساس‌کردن) از محیط بیرونی‌مان جمع‌آوری می‌کنیم. در واقع، چشم، گوش، بینی، دهان و پوست ما ابزارهایی هستند تا به کمک آن‌ها داده‌های بیرونی را درک کنیم. این داده‌ها به‌عنوان «امواج الکترومغناطیسی اطلاعات» به حواس ما منتقل می‌شوند.

به زبان ساده، چشمان ما رنگ‌ها را نمی‌بیند بلکه فرکانس‌های مختلف ارتعاش نور را حس می‌کند. گوش ما صداها را نمی‌شنود. تنها فرکانس‌های مختلف ارتعاش صوت و غیره را حس می‌کند. این جریان‌های چندگانه داده در قالب کوانتوم‌های انرژی برای پردازش به ذهن یا مغز ارسال می‌شوند.

مرحله ۲: پردازش اطلاعات

ذهن یا مغز، داده‌های حواس پنج‌گانه را جمع‌آوری و ترکیب و به الگوهای اطلاعاتی تبدیل می‌کند که توسط ذهن قابل‌تشخیص است و ما آن‌ها را به عنوان خاطرات به یاد می‌آوریم. درواقع آنچه می‌بینیم، می‌شنویم، بو می‌کنیم، می‌چشیم یا احساس می‌کنیم، داده‌هایی که از طریق حواس به ما می‌رسد یا الگوهای اطلاعاتی تولید شده توسط مغز نیست، بلکه برداشت یا پردازش ذهن از این اطلاعات است.

به‌عنوان‌مثال، اگر فردی کوررنگی داشته باشد، ممکن است رنگ قرمز را خاکستری ببیند؛ این دلیل نمی‌شود که واقعاً شی مورد نظر خاکستری‌رنگ است، بلکه برداشت ذهن او این‌گونه است.

مرحله ۳: معناسازی

الگوی اطلاعاتی تولید شده توسط ذهن با الگوهای اطلاعاتی یا خاطرات ذخیره شده در ذهن-بدن، ذهن عاطفی یا ذهن منطقی ما مقایسه می‌شود تا زمانی که ما با آن‌ها مطابقت پیدا کنیم. ما به الگوی اطلاعاتی ورودی همان معنایی را می‌دهیم که به الگوی اطلاعات اولیه داده‌ایم و همان‌طور که به الگوی اطلاعات اولیه واکنش نشان داده‌ایم، پاسخ می‌دهیم.

بیایید یک مثال ساده را در نظر بگیریم. کودکی را در نظر بگیرید که از همان ابتدا برخورد مثبتی با گربه‌ها داشته و الگوی اطلاعاتی مثبتی در ذهن او شکل گرفته است. حالا اگر گربه جدیدی را ببیند، الگوی اطلاعات جدیدی وارد ذهن او می‌شود. ذهن او این الگوی جدید را با الگوی اطلاعات قبلی گربه‌ها مقایسه می‌کند. اگر تجربه‌های قبلی‌اش با گربه‌ها مثبت بوده باشد، ممکن است به گربه جدید نیز واکنش مثبتی از خود نشان دهد. درحالی‌که اگر الگوی اطلاعاتی مثبتی نداشته باشد، ممکن است از گربه بترسد یا متنفر باشد. این تفاوت در پاسخ، نشان‌دهنده تأثیر الگوی اطلاعات در تصمیم‌گیری است.

حالا تصور کنید با شرایطی مواجه می‌شویم که هیچ خاطره منطبقی با آن وجود ندارد. در چنین شرایطی، ذهن ما اقدام به جستجوی «فازی» می‌کند تا الگویی را پیدا کند که دارای ویژگی‌های مشابه با الگوی فعلی باشد. هنگامی که ذهنمان الگوی مشابهی را پیدا کرد، از روی معنایی که آن الگو برای ما دارد، در جهت تصمیم‌گیری استفاده می‌کنیم.

در صورتی هم که هیچ الگوی منطبقی پیدا نشد، برای تفسیر معنا به ذهن یا مغز خود تکیه می‌کنیم.

مرحله ۴: تصمیم‌گیری

هنگامی که معناسازی انجام شد، ۳ شیوه اصلی برای تصمیم‌گیری پیش روی ماست.

  • از طریق غرایز یا باورهای ناخودآگاه خود به موقعیت موجود، واکنش نشان می‌دهیم.در این نوع تصمیم‌گیری، عمل، مقدم بر اندیشه است.
  • از طریق باورها یا ارزش‌های آگاهانه خود به موقعیت پاسخ می‌دهیم. در این نوع تصمیم‌گیری، عمل، به دنبال اندیشه است.
  • از شهود یا الهام خود برای تصمیم‌گیری استفاده می‌کنیم.

هر کدام از این راه‌ها زیرمجموعه‌های مختلفی دارند که به عنوان بهترین شیوه‌های تصمیم‌گیری هم شناخته می‌شوند. در ادامه مطلب به تشریح همه آن‌ها می‌پردازیم.

بهترین شیوه‌های تصمیم‌گیری کدام‌اند؟بهترین شیوه‌های تصمیم‌گیری کدام‌اند؟

حالا که با فرآیند تصمیم‌گیری آشنا شدید، بیایید به این سؤال مهم پاسخ دهیم که بهترین شیوه تصمیم‌گیری چیست؟ اصلاً شیوه‌های تصمیم‌گیری کدامند؟ شیوه‌های غالب تصمیم‌گیری، مرتبط با هر مرحله از رشد روانی ما در نمودار زیر نشان داده شده است.

ارتباط مؤثر
 ۱۹۹۲ نفر  ۲ساعت

۳۰۰,۰۰۰ تومان
خرید دوره

تصمیم‌گیری مبتنی بر غریزه

تصمیم‌گیری مبتنی بر غریزه در سطح اتمی/سلولی صورت می‌گیرد زیرا اقداماتی که بر اساس این شیوه تصمیم‌گیری صورت می‌گیرد، مبتنی بر پاسخ‌های DNA آموخته‌شده هستند که ریشه در مسائل بقا دارد. برای مثال، نوزادان به طور غریزی و به‌منظور بقا، دقیقاً می‌دانند که چگونه شیر بخورند و وقتی نیازهایشان برآورده نمی‌شود، چگونه گریه کنند. همچنین می‌دانند که چگونه لبخند بزنند تا بتوانند توجه لازم را به خود جلب کنند. هیچ‌کس به آن‌ها یاد نداده که چگونه این کار را انجام دهند؛ فقط در DNA آن‌ها رمزگذاری شده است.

در زندگی بزرگسالی هم تصمیم‌گیری مبتنی بر غریزه به ما کمک می‌کند تا زنده بمانیم و از موقعیت‌های خطرناک اجتناب کنیم. این غریزه در حیوانات هم وجود دارد. آهویی که ناگهان با دیدن شیرهای درنده پا به فرار می‌گذارد، تصمیمی از روی غریزه گرفته است.

البته تصمیم‌گیری‌های غریزی همیشه خودخواهانه نیستند! گاهی در شرایط خاص، غرایز ما ممکن است باعث شود که زندگی خود را برای نجات جان دیگری به خطر بیندازیم. مثل مادری که خودش را سپر بلای کودکش می‌کند تا او زنده بماند، اما خودش از دنیا می‌رود.

تصمیم‌گیری مبتنی بر غریزه جزو شیوه‌های تصمیم‌گیری است که هرچند به صورت ناخودآگاه صورت می‌گیرند، اما در نوع خود بهترین شیوه تصمیم‌گیری به شمار می‌روند.

ویژگی‌های اصلی تصمیم‌گیری مبتنی بر غریزه عبارت‌اند از:

  • اعمال همیشه مقدم بر افکار هستند. هیچ مکثی برای تامل بین مراحل معناسازی و تصمیم‌گیری وجود ندارد.
  • تصمیماتی که گرفته می‌شود، همیشه بر اساس تجربیات گذشته است؛ در واقع، بر اساس آنچه گذشتگان ما در مورد چگونگی بقا و ایمن ماندن به ما آموخته‌اند. این دستورالعمل‌ها در حافظه سلولی DNA ما رمزگذاری شده‌اند.
  • ما هیچ نوع آگاهی در کنترل اعمال خود را نداریم. آن‌ها کنترل ما را در دست دارند.
  • تصمیم‌گیری مبتنی بر غریزه بر اساس الگوی اطلاعاتی ذهن-بدن است. ذهن-بدن جایی است که ما DNA و خاطرات اپی‌ژنتیک (epigenetic) خود را از تجربیات اولیه‌مان حفظ می‌کنیم.

تصمیم‌گیری مبتنی بر باور ناخودآگاه

در تصمیم‌گیری مبتنی بر باور ناخودآگاه، به آنچه در دنیای ما اتفاق می‌افتد، بدون تامل واکنش نشان می‌دهیم اما این کار را بر اساس خاطرات شخصی‌مان انجام می‌دهیم. نه بر اساس خاطراتی که در DNA ما ذخیره شده است.

برای مثال، وقتی با شرایطی مواجه می‌شویم که قبلاً در همان شرایط احساس ناراحتی داشته‌ایم، احتمالاً تصمیمی را می‌گیریم که از این نوع احساسات منفی مثل ناراحتی، ناامیدی و عصبانیت دوری کنیم و بالعکس.

ویژگی‌های اصلی تصمیم‌گیری مبتنی بر باور ناخودآگاه عبارت‌اند از:

  • اعمال همیشه مقدم بر افکار هستند؛ هیچ شکافی برای تامل بین معناسازی و تصمیم‌گیری وجود ندارد.
  • تصمیماتی که گرفته می‌شود همیشه بر اساس تجربیات گذشته است؛ تجربیاتی که در آن‌ها احساس خوشبختی کرده‌اید. این تجربیات و احساسات در حافظه شخصی شما ذخیره می‌شود.
  • ما کنترل اعمال و رفتار خود را نداریم. در این شیوه تصمیم‌گیری تنها راهی که می‌توانید به کنترل آگاهانه اعمال خود دسترسی پیدا کنید، این است که یا احساسات خود را رها کنید یا آن‌ها را سرکوب کنید اما توجه داشته باشید که رهایی از این احساسات به ما کمک می‌کند تا به عقلانیت برگردیم ولی سرکوب‌کردن آن‌ها می‌تواند عواقب ناخوشایندی در پی داشته باشد.
  • این تصمیمات، بسیار شخصی هستند. برای این نوع تصمیم‌گیری با دیگران مشورت نمی‌کنیم و خودمان افسار تصمیم‌گیری را در دست می‌گیریم.

تصمیم‌گیری آگاهانه مبتنی بر باورتصمیم‌گیری آگاهانه مبتنی بر باور

اگر می‌خواهیم منطقی تصمیم بگیریم، باید تصمیم‌گیری مبتنی بر باور ناخودآگاه را پشت سر بگذاریم و به سمت تصمیم‌گیری آگاهانه مبتنی بر باور برویم. برای این کار باید بین شرایط موجود و واکنشمان، مکثی برای تامل داشته باشیم. این مکث به ما زمان می‌دهد تا از منطق برای درک آنچه در حال رخ‌دادن است، استفاده و نحوه پاسخ‌گویی را انتخاب کنیم. با درج یک مکث، ما همچنین فرصتی داریم تا در مورد این وضعیت با دیگران صحبت کنیم و از آن‌ها مشاوره بگیریم.

ویژگی‌های اصلی تصمیم‌گیری مبتنی بر باور آگاهانه عبارت‌اند از:

  • فکر، مقدم بر عمل است؛ ما بین یک رویداد و پاسخ خود به آن مکث می‌کنیم تا بتوانیم از منطق خود استفاده کنیم و برای تعیین بهترین راه برای برآورده‌کردن نیازهای خود از بقیه مشاوره بگیریم.
  • ما بر اساس تجربیات گذشته و تاریخچه آموخته‌های ذهنمان در زمینه حفظ حس خوب، تصمیم می‌گیریم. به عبارت بهتر، ما بر اساس آنچه که باور داریم، تصمیم می‌گیریم.
  •  ما بر اعمال و رفتار خود کنترل داریم.
  • ما می‌توانیم با دیگران مشورت کنیم تا تصمیم بهتری بگیریم.

«تصمیم‌گیری آگاهانه مبتنی بر باور» و «تصمیم‌گیری مبتنی بر باور ناخودآگاه» با هم یک وجه اشتراک مشخص دارند؛ هر دو تصمیم‌گیری در مورد آینده و بر اساس اطلاعات گذشته هستند. به همین دلیل، آینده‌ای که ما خلق می‌کنیم، در بهترین حالت فقط پیشرفتی تدریجی نسبت به گذشته است. مهم است به یاد داشته باشیم که باورهای ما فرضیاتی هستند که ما آن را درست می‌دانیم و آن‌ها ممکن است درست نباشند چرا که فقط اعتقادات ما هستند.

تصمیم‌گیری مبتنی بر ارزش

تغییر از تصمیم‌گیری مبتنی بر باور آگاهانه به تصمیم‌گیری مبتنی بر ارزش آسان نیست. ما باید ذهن خود را توسعه دهیم و قبل از تصمیم‌گیری مبتنی بر ارزش، مستقل شویم (شرط والدین و فرهنگی خود را رها کنیم).

در حقیقت، تغییر از «تصمیم‌گیری مبتنی بر باور» به «تصمیم‌گیری مبتنی بر ارزش» مستلزم استقلال شخصی است؛ زیرا قبل از استقلال، جهان خود را از طریق باورهایمان معنا می‌کنیم و بیشتر این باورها به تربیت ما مربوط می‌شوند. این در حالی است که فرآیند استقلال شامل بررسی این باورها و رها کردن مواردی است که دیگر به درد ما نمی‌خورند، به‌ویژه باورهای ناخودآگاه مبتنی بر ترس. همان‌طور که این باورها را رها می‌کنیم، سیستم راهنمایی جدیدی بر اساس ارزش‌های عمیق خود ایجاد می‌کنیم.

ارزش‌ها، سیستم هدایت جهانی روح هستند. هنگامی که به تصمیم‌گیری مبتنی بر ارزش روی می‌آورید، می‌توانید قوانین نانوشته خود را دور بریزید. سپس سرچشمه هر تصمیم شما، دقیقاً همان چیزی که عمیقاً برای شما معنادار است.

تصمیم‌گیری مبتنی بر ارزش به ما این امکان را می‌دهد آینده‌ای را بسازیم که با آنچه واقعاً هستیم، هم‌سو باشد. به عبارت دیگر، این نوع تصمیم‌گیری شرایطی را ایجاد می‌کند که اصالت و یکپارچگی ما شکوفا شود. این بدان معنا نیست که جایی برای تصمیم‌گیری آگاهانه مبتنی بر باور یا منطق وجود ندارد، از قضا این نوع تصمیم‌گیری‌ها بسیار مفید هستند. فقط نکته اینجاست که تمام تصمیمات حیاتی که می‌گیریم، باید فاکتورهای تصمیم‌گیری مبتنی بر ارزش را پشت سر گذارند.

ویژگی‌های اصلی تصمیم‌گیری مبتنی بر ارزش عبارت‌اند از:

  • فکر، مقدم بر عمل است؛ ما ابتدا به ارزش‌هایی فکر می‌کنیم که معتقدیم نیازهایمان را برآورده می‌کنند. سپس بر اساس آن‌ها تصمیم می‌گیریم.
  •  تصمیماتی که گرفته می‌شود بر اساس تجربیات گذشته نیست. آن‌ها بر اساس آینده‌ای هستند که ما می‌خواهیم ایجادش کنیم.
  • ما بر اعمال و رفتار خود کنترل داریم.
  • ما می‌توانیم با دیگران مشورت کنیم تا تصمیم بهتری بگیریم.

تصمیم‌گیری مبتنی بر شهود

تغییر از تصمیم‌گیری مبتنی بر ارزش‌ها به تصمیم‌گیری مبتنی بر شهود، زمانی اتفاق می‌افتد که مرکز ثقل آگاهی شما از منیت به روحتان تغییر کند؛ چرا که شهود از عمیق‌تر شدن ارتباط شما با روحتان ناشی می‌شود. این مورد یکی از ویژگی‌های ذهن در حال تغییر است. ما پس از تبدیل‌شدن به فردی خودشکوفا به این سطح از آگاهی می‌رسیم.

شهود به عنوان بهترین شیوه تصمیم‌گیری به ما اجازه می‌دهد تا به هوش عمیق‌تر خودمان دسترسی پیدا کنیم و تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه و بهتری بگیریم.

ویژگی‌های اصلی تصمیم‌گیری مبتنی بر شهود به شرح زیر است:

  • آگاهی از طریق تغییر در حس هویت ما گسترش می‌یابد.
  • قضاوت به حالت تعلیق درآمده است: مرحله معناسازی، چه ناخودآگاه و چه آگاهانه، صورت نمی‌گیرد.
  • ذهن خالی است؛ افکار، باورها و برنامه‌ها معلق هستند.
  • ذهن آزاد است تا عمیقاً در فضای ذهنی ناخودآگاه جمعی فرو برود و با یک حس عمیق از دانستن ظهور کند.
  • افکاری که به وجود می‌آیند، منعکس‌کننده خرد بوده و با عمیق‌ترین ارزش‌های شما همسو هستند.

در تصمیم‌گیری مبتنی بر شهود، هیچ تلاشی آگاهانه یا ناخودآگاه برای معناسازی وجود ندارد. هیچ تمرکزی روی گذشته یا آینده وجود ندارد. شما آنچه هست را بدون قضاوت می‌پذیرید. تصمیم شهودی از حضور شما در لحظه کنونی ناشی می‌شود.

تصمیم‌گیری مبتنی بر الهامتصمیم‌گیری مبتنی بر الهام

الهام که همیشه بسیار شخصی و هدایت‌کننده است، راهی برای دریافت انگیزه‌های مبتنی بر روح است. در واقع، الهام، فکری است که به صورت مداوم شما را تشویق به انجام کاری می‌کند و تا زمانی که انجامش ندهید به تشویق خود ادامه می‌دهد. هدف از الهام، حمایت از شما در تحقق خواسته‌های روحتان است.

الهام با شهود متفاوت است. شهود غیرقابل‌هدایت بوده و ایده یا بینشی است که از منبعی نامشخص و در هر لحظه خاصی به وجود آمده و راهی به جلو ارائه می‌دهد. درحالی‌که الهام به‌عنوان راهنمایی برای ادامه مسیر در جریان دلخواه توصیف می‌شود.

هنگامی که مدام در مورد اقدام یا جهتی که دلتان می‌خواهد انجام دهید، به صورت مداوم فکر کنید اما توجهی نکرده و سرکوبش کنید، عواقبی عاطفی برای شما به دنبال خواهد داشت. برای مثال، ممکن است شاهد بروز علائم مالیخولیا و سپس افسردگی باشید.

ویژگی‌های اصلی تصمیم‌گیری مبتنی بر الهام به شرح زیر است:

  • به نظر می‌رسد این فکر سرچشمه خاصی ندارد.
  • فکری مداوم است.
  • این فکر با اقداماتی مرتبط است که باید انجام دهید.
  • پیروی‌نکردن از الهام عواقبی دارد.

نکات مهم در انتخاب بهترین شیوه تصمیم‌گیرینکات مهم در انتخاب بهترین شیوه تصمیم‌گیری

در بالا گفتیم که بهترین شیوه‌های تصمیم‌گیری کدامند و ۷ مورد آن را معرفی کردیم اما چه نکاتی را باید هنگام انتخاب بهترین شیوه تصمیم‌گیری در نظر بگیریم؟

همان‌طور که متوجه شدید، زمانی که تصمیم‌گیری‌های ما به صورت آگاهانه صورت می‌گیرند، اغلب تصمیم‌های درست‌تری نسبت به شرایطی هستند که آگاهی و اطلاعات زیادی از شرایط نداریم. از مدل تصمیم‌گیری آگاهانه مبتنی بر باور تا تصمیم‌گیری مبتنی بر الهام، شیوه‌هایی هستند که بهترین سبک تصمیم‌گیری به شمار می‌روند. هرچند که تصمیم‌هایی که به صورت ناآگاهانه و غریزی می‌گیریم نیز نوعی شیوه تصمیم‌گیری عالی در لحظه هستند. لحظاتی در زندگی ما وجود دارند که زمانی برای تامل نداریم و فوراً باید وارد عمل شویم.

در یک‌کلام، نمی‌توانیم برای همه شرایط موجود بگوییم که بهترین شیوه تصمیم‌گیری چیست. هر شرایطی شیوه خاصی از تصمیم‌گیری را می‌طلبد. از طرفی، برخی از تصمیمات آسان هستند و برخی دیگر بسیار دشوار. شما باید تصمیمات خود را بسنجید و بهترین شیوه را برای خود انتخاب کنید. آیا باید به باورهای گذشته خود اعتماد کنید؟ آیا باید به دنبال ارزش‌های خود بروید؟ یا از الهام‌های روحی‌تان کمک بگیرید؟ این کاملاً بستگی به شما دارد که کدام‌یک از آن‌ها را در موقعیت‌های مختلف انتخاب کنید.

اما نکاتی برای تصمیم‌گیری بهتر وجود دارد که در ادامه آن‌ها را شرح می‌دهیم.

هدف خود را مشخص کنید

یکی از موثرترین راهبردهای تصمیم‌گیری این است که هدفتان را معین کنید. هدف تصمیم خود را با این سوال شناسایی کنید که دقیقاً چه مشکلی باید حل شود؟ و اصلا چرا این مشکل باید حل شود؟

فهمیدن اینکه چه چیزی برای شما مهم است، کمکتان می‌کند تصمیمات بهتری بگیرید. وقتی می‌دانید دلیل تصمیم‌گیری شما چیست، می‌توانید بهترین شیوه را نیز انتخاب کنید.

اطلاعاتی را برای سنجش گزینه‌های خود جمع‌آوری کنید

هنگام تصمیم‌گیری خوب، بهتر است اطلاعات لازم را که مستقیماً با مشکل مرتبط است جمع‌آوری کنید. انجام این کار به شما کمک می‌کند تا بدانید برای حل مشکل چه کاری باید انجام دهید. این رویکرد به ساختن ایده برای راه‌حل احتمالی هم کمک می‌کند. این مرحله معادل مرحله جمع‌آوری داده در فرآیند تصمیم‌گیری است.

هنگام جمع‌آوری اطلاعات، بهتر است فهرستی از هر جایگزین ممکن تهیه کنید. حتی آن‌هایی که ممکن است در ابتدا احمقانه یا غیر واقعی به نظر برسند. همیشه نظرات افرادی را که به آن‌ها اعتماد دارید جویا شوید یا با متخصصان و کارشناسان مشورت کنید زیرا به شما کمک می‌کند تا هنگام ارزیابی همه گزینه‌های خود برای تصمیم‌گیری نهایی، راه‌حل‌های مختلفی پیدا کنید.

عواقب را در نظر بگیرید

این مرحله می‌تواند به اندازه مرحله اول مهم باشد زیرا به شما کمک می‌کند تعیین کنید که تصمیم نهایی شما چه تاثیری بر خود یا دیگران خواهد گذاشت. در این مرحله، از خود بپرسید که نتایج یا عواقب تصمیم شما چه خواهد بود. آیا تاثیر مثبت یا منفی روی شما و اطرافیانتان خواهد داشت؟

این مرحله بسیار ضروری است زیرا در این مرحله مزایا و معایب گزینه‌های مختلفی را که در مرحله قبل ذکر کرده‌اید، مرور می‌کنید. در این مرحله اگر بر سر دوراهی ماندید، تصمیم‌گیری مبتنی بر الهام می‌تواند بسیار کمک‌کننده باشد چرا که دقیقاً در راستای اهدافی است که عمیقاً مشتاق رسیدن به آن‌ها هستید.

تصمیم خود را بگیرید

اکنون که هدف خود را به صورت آگاهانه مشخص کرده‌اید، تمام اطلاعات لازم را هم جمع‌آوری کرده‌اید و عواقب آن را سنجیده‌اید، وقت انتخاب و تصمیم نهایی است. در این مرحله باید استقلال داشته باشید و بر اساس ارزش‌های خود عمل کنید. کاملاً طبیعی است که در این مرحله اضطراب شدیدی را احساس کنید. برای رفع این اضطراب، به غرایز و الهامات خود اعتماد کنید.

مدیریت اضطراب و استرس در زندگی فردی و شغلی
 ۱۳۸۴ نفر  ۳ساعت

۳۰۰,۰۰۰ تومان
خرید دوره

اگرچه ممکن است هنوز در مورد تصمیم نهایی خود کمی بلاتکلیف باشید اما باید در نظر داشته باشید که تصمیم نهایی، چه احساسی در شما ایجاد می‌کند. از خود بپرسید، آیا این احساس درستی است؟ آیا این تصمیم در حال حاضر و در آینده بهترین نتیجه را برای شما دارد؟ وقتی به این سوالات پاسخ دهید، بدون شک، احساس خوبی نسبت به نتیجه خواهید داشت.

تصمیم خود را ارزیابی کنید

هنگامی که تصمیم نهایی خود را گرفتید و آن را عملی کردید، لازم است تصمیم و اقدامات خود را ارزیابی کنید. این مرحله نهایی احتمالاً به اندازه مرحله اول مهم است؛ زیرا به شما کمک می‌کند تا مهارت‌های تصمیم‌گیری خود را برای مشکلات آینده بیشتر توسعه دهید. همچنین ممکن است شما را ملزم به جستجوی اطلاعات جدید و ایجاد برخی تغییرات در طول مسیر کند.

گفتار پایانی

اگر در انتخاب بهترین نوع تصمیم‌گیری با چالش‌هایی روبرو هستید، شما تنها نیستید. حتی مطمئن‌ترین و با اعتمادبه‌نفس‌ترین افراد هم می‌توانند در تصمیم‌گیری احساس سردرگمی داشته باشند. مهم‌ترین عاملی که باید به‌خاطر بسپارید این است که هیچ انتخاب ایده‌آل یا تنها یک انتخاب درست وجود ندارد. کارشناسان در این‌ رابطه می‌گویند که هر تصمیمی که می‌گیریم، هم جوانب مثبت و هم جوانب منفی دارد. شما فقط انتخاب کنید که برای شما بهترین شیوه تصمیم‌گیری چیست و سپس با قبول عواقب آن، دست به اقدام بزنید.

کارشناسان همچنین معتقدند که هیچ استراتژی مشخصی به عنوان بهترین سبک تصمیم‌گیری وجود ندارد و در این باره می‌گویند:

«هر فردی در هنگام تصمیم‌گیری، فاکتورهای متفاوتی دارد که برای او مهم هستند. اولین قدم مفید این است که دقیقاً بدانید چه نوع فردی هستید و چه چیزی برای شما مهم است.»

برای این‌که بتوانید به این نقطه برسید، می‌توانید از کتاب‌ها و دوره‌های آموزشی مختلفی درباره مغز و تصمیم‌گیری کمک بگیرید. برای مثال، دوره آموزشی کوچینگ مغز از آکادمی همراه اول، هر آن چیزی را که باید درباره مغز و مراحل تصمیم‌گیری بدانید، توضیح داده است. همچنین راهنماهایی برای تشخیص هویت و عملکرد مغز، ارائه شده که به کمک آن‌ها درنهایت می‌توانید تصمیم‌های بهتری در زندگی شخصی و اجتماعی‌تان بگیرید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شماره همراه شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند

جدیدترین مطالب

موضوعات داغ

دوره‌های مرتبط

مقالات مرتبط